
درحالت ایدهآل باید بتوانید تمامی برنامهها و کارهایی که برای یک روز نوشتهاید را تیک بزنید اما اگر این اتفاق نمیافتد این مقاله را با دقت بخوانید. میخواهیم هفت دلیل رایج موفقنشدن افراد دربرنامههایشان را بررسی کنیم.
دقت کنید این موارد شاید خیلی ظریف باشند اما هرکدام به تنهایی میتوانند بازدهی شما را کاهش دهند.
هدف برنامه ها را اشتباه متوجه شده اید
چرا برنامهریزی میکنید؟ بیشترافراد میگویند کارهایمان انجام شوند اما این مقصود یک برنامه ی درست نیست. هدف اصلی برنامه ریزی کمک برای سازماندهی امور و توجه ویژه به اولویت های مهم است. برنامه ریزی کمک میکند ذهن خود را طبقهبندی مرتب کنید. برنامه ی شما ابزاری برای به انجام رساندن همه چیز نیست. بلکه وسیله ای است که تضمین خواهد کرد کارهای درست را انجام میدهید.
تصور کنید یک کمد شلوغ دارید که باید مرتب شود. برای مرتب کردن این کمد لازم است اول همه ی وسایل را بیرون بریزید و سپس موارد اضافی را دور بیندازید و لباس های باقی مانده را دسته بندی کنید، تا کنید و داخل کمد بچینید. کمد شلوغ همان ذهن ماست و لباسها همان کارهایی هستند که دوروبرمان را شلوغ کرده اند. ذهن ما محل انباشتگی نیست؛ محل تصمیمگیری است.
در تعیین سررسید بیتوجهی میکنید
برنامه ریزی شما بدون زمان گذاری فقط یک فهرست از آرزوها است.
زمان گذاری به ما کمک میکند وظایف و پروژه ها را بر اساس مقدار زمانی که برای تکمیل آنها داریم اولویت بندی کنیم. “به علاوه با حضورشان ما را وادار به عمل می کنند ” در نظر بگیرید اگر سررسیدی برای ثبت نام کنکور یا پرداخت قبض تلفن نبود ، چه زمانی آنها را تسویه می کردید؟ احتمالا هر دو این کارها تا زمان نامعلومی به تعویق میافتاد.
برنامه های طولانی مینویسید
اگر شما هم از آن دسته افراد هستید که عادت دارند برنامه های طولانی بنویسند، بدانید که چنین برنامههایی بازدهی ندارند.
اول این که این برنامهها گیج کننده اند، به شما گزینه های زیاد و درهمی ارائه میکنند.
دوم اینکه واقع بینانه نیستند، برنامههایی که خیلی طولانی اند در نهایت به نقطه ای میرسند که غیرقابل کنترل میشوند و شما قادر نیستید به تمامی موارد برسید . شما در طول روز مقدار محدودی زمان دارید به همین خاطر باید کارها را محدود یا اولویت بندی کنید.
وظایفتان خیلی کلی تعریف شدهاند
مشکل کلی نوشتن، این است که احساس گستردگی به شما میدهد. اکثرا نقطه ی شروع و پایان مشخصی ندارند به عنوان مثال فرض کنید یکی از کارهای لیست شما دریافت مدرک زبان انگلیسی است. این وظیفه خیلی کلی نوشته شده زیرا زبان خواندن خود شامل زیر مجموعه های فراوان است. باید ابتدا آموزشگاه انتخاب کنید، ثبت نام کنید، کتاب تهیه کنید، سر کلاس بروید، آزمون بدهید تا در نهایت مدرک شما صادر شود.
در واقع این کار نوشته شدهای که به طور کلی تعریف شده یک پروژه است که خود شامل چند فعالیت میشود.
وظایفتان به اهداف مشخصی وصل نشدهاند
هرکاری که در طول روز انجام میدهید هدفی در پیدارد. برای مثال درس میخوانید تا رشته ی مورد علاقه ی خود را قبول شوید
اهدافمان ما را وادار به عمل میکنند. جالب است که بسیاری از افراد هنگام ایجاد برنامههایشان این قاعده را فراموش میکنند. آنها هرکاری که به ذهنشان میآید را فراموش میکنند اما اگر توجه کنند میبینند این کارها هیچ پیوندی با اهدافشان ندارد در نتیجه زمان محدودشان را صرف انجام کارهایی میکنند که در بلند مدت برایشان کماهمیت خواهدبود. پس سعی کنید به هرکاری در برنامه ی خود یک هدف مشخص نسبت دهید و علت لزوم تکمیل شدن هر مورد را بدانید. اگر بیتوجهی کنید، انگیزهی کمتری جهت به انجام رساندن کارها خواهید داشت.
طوری برنامه ریزی میکنید که مفاد و مفهومی ندارند
یکی از ضعفهای بزرگ در اکثر برنامه ها کمبود مفهوم برای وظایف مختلف است. کارها بدون اشاره به زمانی که برای تکمیل نیازدارند، اولویت شان، و نقشهایی که در بدست آوردن اهداف خاصی بازی میکنند، نوشته میشوند.
فرض کنید در برنامه خود نوشته اید به دکتر قلب مامان زنگ بزنم. این مورد هیچ اطلاعاتی درباره ی اولویت کار و جزئیات هدف تماس نمیدهد. آیا باید از دکتر سوالی بپرسید؟ یا میخواهید از منشی وقت ویزیت بگیرید؟ شاید راجع به داروهای مادر سوالی دارید؟
هنگامی که فهرستی از کارها بدون مفاد و مفهوم ایجاد میکنید، با گزینههایی روبه رو خواهیدشد که انتخاب بینشان دشوار است. درنتیجه برنامه ی شما، که قرار بود یادداشتی از چیزهایی که باید به انجام برسانید باشد، به یک یادداشت در حال گسترش از چیزهایی که نامشخص و ناتمام ماندهاند تبدیل میشود.
خود را درگیر تزیینات میکنید
بیشتر کسانی که بولت ژورنال یا برنامه ریزی خود را رها میکنند، کسانی هستند که وقت زیادی را صرف زیباسازی میکنند.
این کار هیچ اشکالی ندارد مگراینکه تبدیل به کاری اجباری شود.
اگر خیلی درگیر این مساله هستید حتما تصاویر بولت ژورنال های مینیمال را جستوجو کنید و ببینید. ژورنال های مینیمال در عین سادگی، زیبایی و ترتیب جالبی دارند.

در نهایت قبل از هرکاری اثرگذاری برنامه ریزی های فعلی تان را بسنجید. صرفا دانستن اینکه هیچ وقت آن ها را به پایان نمیرسانید کافی نیست. باید ذهنیت خوبی درباره ی دلایل آن هم داشته باشید.
امیدوارم با مطالعه این مقاله همین الان به سراغ دفتر خود بروید و نکات گفته شده را با برنامه ها تطبیقدهید.
راه حل شما برای عملی ترشدن برنامهها چیست؟ به نظر شما ایراد کجاست ؟